کوتاهی های من ..

کوتاهی های من


ادکلن hermes ام را خالی میکنم 
بی فایدست ... 
انگار همه چیز 
بوی نبودنت را گرفته ....


 
سالهاست ..
که در فراوانی این همه واژه 
تنها سکوت 
تکیه کلامم شده است ...


شاگرد تنبل ها 
نگران جریمه هایشان نباشند 
خستگی هایم را امشب که بتکانم 
فردا مدرسه ها تعطیل اند ...


در دلم انگار کسی 
مرا شخم میزند هر شب
حالم عجیب بد است...


سقط رویاهات

مرگ باورهات

خون ماسیده

سقف نم دیده

مرگ با تیزی

هی اشک می ریزی...



شب زمستون و

نم نم بارون و 

این دل داغون و

 "تولدت باشه"...

یه شمع خاموش و 

هندزفری تو گوش و

سلوک داریوش و 

 "تولدت باشه"...



من مثه یه زن تنهای بی شوهر
سقط میکنم همه ارزوهامو
دل می کنم از بچه ای که قرار بود بیاد و 
عوض کنه همه دنیامو


استخوان هایم واترقیده اند 
بزرگتر شده ام ..
و منطقم 
که همانند قامتم قد کشیده 
چه بیرحمانانه احساساتم را مسخره میکند...


این روزها
بعض هایم را همانند قرص های اعصابم قورت میدهم 
خودمانیم 
تن پوش تنهایی هایم 
چقدر به تنم می اید ...


(ز. فرهادی)


اولین ترانم خیلی ساده ولی ته ته دلی

  باور نمیکنم که عشق
از پا دراورده منو
تنها به دوش میکشم
سنگینیه این دردمو

با رفتن اغوش تو
تنهایی همسایم شده
هم پای این روزای من
تنها فقط سایم شده.. 

وقتی تو پیشم نیستی
انگار دلم جای دیگست 
دنیای با تو بودنم
انگار یه دنیای دیگست

تمام سهم من ازت 
تنهایی و ترسیدنه 
سراغ آغوشتو از 
غریبه ها پرسیدنه 

تمام سهم من ازت 
گریه ی بی امونمه
هر چی شکست میخورم
از دل مهربونمه..