تو به لب های ترک خورده ی من خیمه زدی
من به تو گفتم "نه..."
و تو از غلظت نه گفتن من رنجیدی..
آن قَدَر تلخ نگاهم کردی
که هنوزم که هنوز
در عذابم که چرا
دل دیوانه ی من
اینچنین پاسخ سردی به تمنای تو داد...
(ز.فرهادی)
با رفتنت
نه تو فرهاد میمانی
و نه من شیرین
افسانه بودن سخت است
بیخیال
برگرد...
(ز.فرهادی)