-
خط خطی هایی قدیمی که هیچوقت کامل نشد
جمعه 15 خردادماه سال 1394 04:57
"ستاره" به کدوم ستاره وابسته شدی که به پشت سر نگا نمیکنی؟؟؟ یکی اینجا دس تکون میده و تو راتو می ری...اعتنا نمی کنی... راتو می ری و حواست به کسی که داره جون میکنه بمونی نیست خیلی سخته عاشق یکی بشی که میدونی عشقش اسمونی نیست.. "طعنه" همینجا باید این عشقو تموم کرد هیمنجا که غرورم لطمه دیده همین حالا...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 15 خردادماه سال 1394 04:14
"حس بد" از تجاوز اینهمه بغض بیخ ِ گلوم از سکوت اتاق بیزارم من هزار ساله توو خودم حس ِ یه جنین نه ماهرو دارم... (ز.فرهادی) "یه دختر" تو ذهن آدمای پست شاید مثه یه گاو پیشونی سفیده یه دختر که شبا با تن فروشی داره خرج مامان باباشو میده... (ز.فرهادی)
-
دو کوتاهی"نه " و "افسانه" از من ...
دوشنبه 27 آذرماه سال 1391 15:19
تو به لب های ترک خورده ی من خیمه زدی من به تو گفتم "نه..." و تو از غلظت نه گفتن من رنجیدی.. آن قَدَر تلخ نگاهم کردی که هنوزم که هنوز در عذابم که چرا دل دیوانه ی من اینچنین پاسخ سردی به تمنای تو داد... (ز.فرهادی) با رفتنت نه تو فرهاد میمانی و نه من شیرین افسانه بودن سخت است بیخیال برگرد... (ز.فرهادی)
-
یه چیزایی ...
پنجشنبه 18 آبانماه سال 1391 22:00
یه چیزایی توو قلبم هست انگار که دنیامو به تو مربوط کرده همون چیزی که حتی قلبمو به شکستن توو خودش محکوم کرده .. یه چیزایی توو قلبم هست انگار که میتونه شبیه راز باشه یه بغضی که تمومه ارزوشه یه شب راه گلوم روش باز باشه... برای من که رو مرز جنونم بیا قده یه شب دیوونگی کن نمی گم تا همیشه پیش من باش با من تنها یه امشب ،...
-
بازیچه ....
پنجشنبه 18 آبانماه سال 1391 21:33
سکوتم از سر ارامشم نیست یه وقتایی نشون خستگیمه همش میترسم از حس نبودت سکوتم از سر دلواپسیمه یه دنیایی توو اغوش تو داشتم که دنیای خدا رو تنگ می کرد یه وقتایی خدا هم ،از حسادت بااحساس دوتامون جنگ می کرد تو رفتی و تموم خاطراتت دارن تو لحظه هام تکرار میشن نمی دونم چرا ؟ اما چشامم دارن با گریه هام بیمار میشن همش این بود،...
-
کافه...
پنجشنبه 18 آبانماه سال 1391 14:11
شب اومد..ساعت من روی هشته جلو میزم یه فنجون و یه قهوست همش دارم از احساسم می پرسم قراره امشب و یعنی یادش هست ؟ همه میزای کافه کیپه کیپن تموم پسرا با دافشونن یه عده ادمم دنبال فندک واسه سوزوندن سیگارشونن اونا دل میدن و قلوه میگیرن منم اینور سرم تو بی کسیمه میدونم هر چی بدبختی میارم همش زیر سر اوستا کریمه نظافت چی همه...
-
کوتاهی های من ..
شنبه 10 دیماه سال 1390 14:06
کوتاهی های من ادکلن hermes ام را خالی میکنم بی فایدست ... انگار همه چیز بوی نبودنت را گرفته .... سالهاست .. که در فراوانی این همه واژه تنها سکوت تکیه کلامم شده است ... شاگرد تنبل ها نگران جریمه هایشان نباشند خستگی هایم را امشب که بتکانم فردا مدرسه ها تعطیل اند ... در دلم انگار کسی مرا شخم میزند هر شب حالم عجیب بد...